این سوال و این وسواس ذهنی نه تنها در مورد تومور مغزی بلکه در مورد ام اس هم در بین عوام وجود دارد ، اما باید دانست که هرچند تا ۶۰ درصد تومورهای مغزی با سردرد همراهی دارند ، ولی اکثریت سردردها ، هیچ ارتباطی با تومور ندارند. سردردهایی که باید پزشک را به احتمال وجود ضایعه ای در مغز مشکوک کنند معمولا سردردهایی هستند که با تهوع و استفراغ یا تشنج همراهند و یا سردردهایی هستند که بیمار واضحا میگوید که هیچ سابقه ای از آنها نداشته است و جدیدا ایجاد شده اند ، یا بیمار میگوید که کیفیت سردردهای قبلی من تغییر کرده است ، یا سردرد شب باعث میشود فرد از خواب بیدار شود ، یا سردردهایی که صبحها بدترند و یا با علایم دیگری مثل دوبینی و علایم چشمی یا حسی و حرکتی همراهند .پس هر سردرد مساوی با انجام ام آر آی یا سی تی اسکن نیست ، و در ممالک دیگر یک فرد بهیچ عنوان قادر نیست مثل رفتن به بقالی این عکسها را انجام دهد .
چون مغز بخش وسیعی از جمجمه را اشغال کرده است و هر بخشی از آن مسوول انجام بخشی از کارکردهای بدن ماست ، پس بسته به محل تومور در مغز و اندازه آن و نوع تومور علایم بسیار متفاوت است و برای همین است که میگویند تومور مغزی عروسی هزار چهره است ، و سردرد و تشنج و ناتوانی های حسی و حرکتی و چشمی و حتی هورمونی همگی میتوانند از علایم تومورهای مغزی باشند ، در واقع شما هر علامت بیمارگونه ای را که در بدن خود بتوانید تصور کنید میتوان به تومور مغزی نسبت داد !
پاسخ قانع کننده به این سوال نیاز به داشتن دانش زمینه ای در مورد ژنتیک و زیست شناسی دارد اما بطور خلاصه اشعه های یونیزان و تشعشعات رادیواکتیو و سموم و ضعف سیستم ایمنی و لیست بلندبالایی از اینگونه چیزها عامل ابتلا به تومور مغزی هستند ، نکته مهم اینکه ارتباطی بین استفاده از موبایلهای دیجیتال کنونی و امواج موبایل تا کنون در تحقیقات گزارش نشده است .
در جواب به این سوال هم باید گفت ، بستگی به جای تومور در مغز و اندازه تومور و نوع تومور (بدخیم یا خوشخیم) دارد و جراح بایستی با بیمار و همراهان او واقعیات و احتمالات را در میان بگذارد و در زمینه عوارض به توافق برسند . در واقع عوارض جراحی تومور مغزی میتواند از عفونت و خونریزی محل تومور باشد تا احتمال نقص عضو و کارکرد فرد بیمار و حتی مرگ…حال باید دید بر اساس عوارضی که تومور در فرد ایجاد کرده است و محل و بزرگی و بدخیمی یا خوشخیمی آن ، عمل نکردن در برابر عمل کردن چقدر سود و زیان دارد و پزشک و بیمار و همراهان او بر سر این مسائل به توافق برسند ، برای مثال ممکن است در توموری بظاهر خوشخیم در جای حساسی از مغز ، دنبال کردن بیمار با ام آر آی هر سه تا شش ماه بر عوارض احتمالی جراحی بچربد و برعکس ممکن است توموری بدخیم که زندگی فرد را تهدید میکند بهتر باشد که با پذیرفتن ریسک هر عارضه ای تحت جراحی قرار گیرد .
بسته به اینکه تومور به چه عناصری در مغز تهاجم کرده است و آیا رگ مهمی در آن هست یا نیست ، ممکن است منطقی ترین کار در تومورهای مغزی انجام نمونه برداری و بعد ارجاع بیمار جهت اشعه درمانی باشد .
و به هر شکل نقشه راه درمان بیمار توسط جراح ترسیم میشود و اینکه ماهیت بیماری و مغز باعث عوارض و ناتوانیهای طولانی و حتی مرگ در فرد شوند ، چیزیست که اصلاح آن از عهده جراح که خود نیز یک انسان با تمام محدودیتهای انسان بودنش است خارج است.
(در خونریزیهای مغزی و تصادفات نیز مساله بهمین شکل است و اغلب آب از کوزه رفته قابل بازگرداندن به درون کوزه نیست)
این مساله ، جزیی از مسائل مهم در حوزه اخلاق پزشکی است ، اینکه بیمار با درمان یک روز زنده بماند یا صد سال هیچ کدام نمیتواند بهانه ای برای رها کردن بیمار و عدم مداخله باشد ، و چون جان آدمی در دنیای امروزی مهمترین فاکتور تصمیم گیری است ، پس هر بیماری که حتی شانس چند دقیقه بیشتر زنده بودن با درمانی خاص را دارد باید آن درمان برایش انجام شود، وگرنه دردهای بی درمان بسیار زیاد هستند ! و این هیچ دلیلی بر عدم درمان نیست ، چه بسا که با یک روز بیشتر زنده ماندن ، بشر راه حلی قطعی برای درمان در فردای آن روز پیدا کند ! همانطور که امروز نسبت به سی سال قبل بسیاری از ضایعات مغزی قابل درمان هستند.